سرآغاز ظهور را بايد تاريخ 23 ماه رمضان پيش از ظهور(عاشورا) بدانيم. در صبحگاهان اين روز جبرييل امين و ملک مقرب خداوند ندا در ميدهد:«صبح نزديک شد. بدانيد حق با مهدي (و در برخي روايات آل علي(ع)) و شيعيان اوست. اين ندا را همگان به زبان خويش ميشوند و با شنيدن اين صدا خوابها بيدار، نشستهها ايستاده ميشوند.
سلام بر آن رادمردي كه براي همه دورانها اسوه اي نيكو و مكتبي پابرجا شد و سلام بر آن ارواحي كه در چرخه ايام در آن ذات مقدس و نوراني به فنا رسيدند و مصداق «حلت بفنائك» شدند و سلام خدا بر شهيدان انقلاب اسلامي كه ناب ترين حماسه عاشورايي عصر آخرالزمان را به بار نشاندند.
سلام بر تو، سلام بر پدران و مادران صالح و نيکوکار تو باد، آنان که محبت به امام حسين (ع) را از خاندان رسالت به امانت گرفته و در قلب خود نگه داشته و امروز آن را به تو سپردهاند، از اين در گرانمايه که امانت الهي است نگهداري کن.
روحيه مقاومت و تحمل زنان- نسبت - به شهادتها در كربلا درس ديگر نهضت بود. اوج اين صبوري و پايداري در رفتار و روحيات زينب كبري«ع» جلوه گر بود.
افشاگريهي زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدينه پاسداري از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهي پراكنده به تناسب زمان و مكان.
نام جانبخش تو چون بر دهنم ميآيد عطر فردوس برين از سخنم ميآيد
زمزم اشک ز چشم تر من ميجوشد نام شيرين تو چون بر دهنم ميآيد
اي مسيحا دم عالم ز نسيم مهرت روح ايمان و يقين بر بدنم ميآيد
همچو جان سخت گرانقدر و عزيز است مرا ز تو هر غم که به جان و به تنم ميآيد
دل نشسته است به سوگ و به عزايت شب و روز ناله و گريه ز بيتالحزنم ميآيد
از شرار غم تو سوختم اما شادم که به سويت خبر سوختنم ميآيد
گر پس ازمرگ ببويند مرا در دل خاک نکهت مهر حسين از کفنم ميآيد
گرچه خارم چو «وفايي» ولي از لطف حسين روز محشر خبر گل شدنم ميآيد
قيام توابين
جنبش توابين در سال شصت و پنج عليه حاكميت امويها و براى از بين بردن قاتلين حسين بن على (ع)، برپا گرديد. بعد از واقعه كربلا، شيعيان كوفه كه از عدم حمايت خود نسبتبه امام حسين (ع)شرمنده شده بودند، تصميم گرفتند تا به گونهاى اين شرمندگى را از چهره خويش بزدايند.