ظهور امام عصر(ع) واقعهاي شريف است که از زمان حضرت آدم(ع)1 بسياري چشم انتظار وقوع آن بودهاند و در رأس آنان ميتوان از انبيا و رسولان الهي و پيروان ايشان ياد کرد. در منابع مختلف و کتابهاي مقدس اديان آسماني و غير آسماني متعددي ميتوان در اين رابطه مطالبي يافت.2 در اين ميان، مطالبي که در منابع اسلامي آمده به مراتب بيش از ديگر متون است. با اين حال با مطالعه مطالب و رواياتي که درباره ظهور در متون اسلامي آمده چند نکته مهم و اساسي جلب توجه مينمايد:
1. به رغم اهميت و جذابيت ظهور و دوران پس از آن، جز تصويري اجمالي و کلي از آن دوره ارائه نشده است. آثار مانند «عصر زندگي» نوشته محمد حکيمي، چشم اندازي به حکومت جهاني حضرت مهدي(ع) نوشته نجم الدين طبسي و دولت کريمه امام زمان(ع) نوشته مرتضي مجتهدي سيستاني آثار شاخصي هستند که به تبيين اين دوره پرداختهاند. هرچند محققان و مؤلفان اين آثار تلاش در خور تقديري براي به تصوير کشيدن اين عصر داشتهاند، امّا هر خوانندهاي با مطالعه اين آثار ارزشمند به خوبي و در نهايت وضوح، اجمالي بودن روايات توصيف کننده اين دوران را درمي يابد. اين اجمال را بايد ناشي از ضعف درک و ناتواني ساکنان دورههاي پيش از ظهور به خصوص مقطع صدور احاديث و مخاطبان اهل بيت(ع) در فهم و تصور اجزاي آن دوره بدانيم؛ براي نمونه و فهم بهتر ميتوان حالتي را تصور کرد که شما قصد داريد براي کسي که پانصد سال قبل ميزيسته از اينترنت و موشک و تلفن همراه صحبت کنيد. در چنين شرايطي شما هيچ چارهاي جز بيان اجمالي نداريد؛ زيرا اجزاي توصيف شما هر قدر بيشتر شود بر سردرگمي او نيز افزوده ميگردد. حال شرايطي را تصور کنيد که معصومان(ع) حدود دوازده قرن قبل بنا داشتهاند از دورهاي صحبت به ميان آورند که در آن عقول کامل ميشود،3 علوم رشدي در حد سيزده و نيم برابر پيدا ميكنند،4 پايين ترين سطح سواد عمومي جامعه به حد اجتهاد ميرسد5 و... طبيعي است که جز بيان اجمالي چارهاي نيست و ما هرگز نميتوانيم تصور کنيم اگر کم سوادترين فرد يک جامعه مجتهد باشد، باسوادترين و عالمترين شخص چه سوادي خواهد داشت. به اين موارد بايد حضور ملائک و جنيان را در مناسبات روزمره اجتماع افزود.6
2. منابع، گزارشها و رواياتي که در آنها به ويژگيهاي جهان پس از ظهور اشاره شده است، از حيث اعتبار و صحت اسناد، متنوعند. برخي از آنها را ميتوان مسلم و صحيح دانست و در عين حال درباره برخي نميتوان با قاطعيت اظهار نظر كرد. گاه رواياتي ديده ميشوند که از حيث سند يا محتوا به نظر ضعيف و داراي مشکل ميآيند، امّا با گذر ايام صحت آنها اثبات ميشود؛ لذا همه اين روايات را نميتوان با يک چشم نگريست و در حال حاضر اظهار نطر قطعي نمود. نگاه ما در اين نوشتار نيز از حيث ترتيب مطالب، صحت و اسناد و ... اظهار نظر قطعي نيست و صرفاً بر اساس آنچه به دست ما رسيده حوادث و جريانات پس از ظهور را دنبال نمودهايم.
3. درباره برخي از اين روايتها نيز بايد گفت، اصل ماجرا و اصل آنها متواتر و صحيح است امّا درباره جزئيات آن نميتوان با چنين جزمي سخن گفت؛ براي نمونه هرچند به تصريح روايات سفياني شخصيتي است که در آستانه ظهور امام عصر(ع) شورش خواهد نمود امّا در عين حال نميتوان درباره تعداد افرادي که به دست او در نجف و بغداد و ديگر شهرهاي عراق يا مدينه کشته خواهند شد صحبت نمود؛ زيرا معلوم نيست تعداد بيان شده در روايات7 بيان کننده کثرت بودهاند يا تعداد دقيق. يا در مواردي مانند طلوع خورشيد از مغرب نميتوان به قطع گفت آيا منظور واقعا تغيير در روال عادي طبيعت است يا بايد براي فهم اين عبارت از ابزاري مانند تاويل(که البته علم اصلي آن نزد اهل بيت عليهم است) تمسک جست؟!
4. درباره مدت حکومت امام عصر(ع) عبارات مختلفي يافت ميشود که گاه صحبت از 3 يا 5 يا 7 سال است و گاه 309 سال. ديدگاه مختار ما در اين نوشتار رقم حداقل 309 سال است8 با تأکيد بر اينکه نميدانيم اين 309 سال بر اساس محاسبات عادي ماست يا بر اساس محاسبات روزهاي قيامت و خدايي که به تصريح آية 47 سورة حج و آية چهارم سورة معارج هر سال خدايي معادل پنجاههزار سالهاي ماست. احتمال اينکه محاسبات سال و ماه در اين دوره حالت سومي باشد منتفي نيست، به خصوص که جريان طبيعت در آن دوره با دورههاي پيش از خود متفاوت است. براي نمونه اينکه در روايات آمده مردم با وجود نور امام عصر(ع) از نور خورشيد بينياز ميشوند9 اگر بياني تأويلپذير نباشد و دقيقاً همين اتفاق بيفتد بايد معيار ديگري براي شمارش سال و ماه و حتي روز و ساعت به کار گرفته شود؛ زيرا مبناي محاسبه ما براي ساعت، روز، هفته و ماه و سال خورشيد است. ما از اين مطلب نيز بياطّلاعيم.
از ظهور تا قيامت
هرچند راويان و مؤلفان حوزه مهدويت مانند بسياري ديگر از حوزههاي اسلامي چندان به موضوع توالي حوادث و اتفاقات توجه جدي نداشتهاند و از همين رو مجموعه قابل توجهي از آنچه امروز درباره گذشته و آينده در اختيار داريم فاقد ترتيب و توالي تاريخي هستند با اين اگر مجموعه روايات بيان کننده ظهور را اگر کنار هم بچينيم با در نظر گرفتن مقدمات پيش گفته ميتوان مقاطع پس از ظهور را چنين تصوير نمود:
1. ظهور اصغر
غيبت امام عصر(ع) داراي دو مرحله صغري و کبري بود. مرحله اوّل تا سال 329 هجري ادامه يافت و از آن پس مرحله دوم آغاز گشت. تا کنون حدود يازده قرن از آن تاريخ ميگذرد. هرچند مجموعهاي از روايات از معصومان پيش از امام زمان(ع) درباره غيبت نقل شده و دهان به دهان و سينه به سينه در ميان شيعيان منتقل ميشد امّا با اين حال براي آماده سازي شيعيان ماجراي غيبت طي دو مرحله رخ داد. جالب اينجاست که به رغم اين تمهيد و مقدمه چيني، بنا بر آنچه در برخي منابع تاريخي آمده شيعيان به فرقههاي متعدد تقسيم شدند10 و با زحمات بزرگاني مانند شيخ كلیني، شيخ صدوق و شيخ مفيد بود که از آن فرقهها تنها شيعيان دوازده امامي باقي ماندند.11
يکي از اتفاقات مهمي که در دوره غيبت کبري افتاده و به راحتي ميتوانيم آن را در اطراف خود ببينيم عادت کردن شيعيان به غيبت امام عصر(ع) است. اين ماجرا تا آنجا پيش ميرود و ادامه مييابد که به تعبير روايات مردم ميگويند به ايشان و خاندان پيامبر(ص) ما را نيازي نيست.12 از همين رو پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) دورهاي را که از آن با عنوان دوره ظهور اصغر ياد ميشود، شاهد خواهيم بود که همانند دوره غيبت صغري زمينه ساز دوره بعد خواهد شد. روايات مقطع کوتاهي پيش از ظهور را چنين توصيف کردهاند که نام حضرت مهدي(ع) بر زبانها جاري شده و سيراب محبت ايشان ميگردند.13 برخي بزرگان بر اين باورند که اندکي بيش از پنجاه سال است که در اين دوره قرار گرفتهايم.14
2. آستانه ظهور (آغاز فعاليتهاي سفياني و يماني)
آنچه در روايات با عنوان نشانههاي حتمي ظهور از آنها ياد شده پنج موردند که شورش سفياني در شام و قيام يمني به طور همزمان در ماه رجب پيش از ظهور (شش ماه قبل از آن) اتفاق ميافتند.15 از اين مقطع به بعد مجموعهاي از اتفاقات رخ ميدهند که غالباً اقدامات و جنايات سفياني و سپاهيانش است. اين مجموعه اتفاقات که علاقهمندان، ميتوانند تفصيل آن را در کتاب «شش ماه پاياني» مطالعه نمايند، فضاي جهان را ملتهب ميکند و نوعي آشفتگي جدي در جهان نمايان ميشود.
3. ظهور محدود: صيحه تا شهادت نفس زکيه
سرآغاز ظهور را بايد تاريخ 23 ماه رمضان پيش از ظهور(عاشورا) بدانيم. در صبحگاهان اين روز جبرييل امين و ملک مقرب خداوند ندا در ميدهد:«صبح نزديک شد. بدانيد حق با مهدي (و در برخي روايات آل علي(ع)) و شيعيان اوست.16
اين ندا را همگان به زبان خويش ميشوند و با شنيدن اين صدا خوابها بيدار، نشستهها ايستاده ميشوند.17 اين اوصاف را برخي به ابزارهاي مدرن امروزي تاويل ميکنند گويا حضرت جبرييل براي رساندن پيام الهي نيازمند ماهواره و اينترنت است. اين تصور ناشي از ضعف ايمان ما نسبت خداوند، بي اطلاعي از خلقت و قدرت ملائکه الهي و به خصوص مقربان آنها و نيز حجت مند و بر حق دانستن ابزارهاي مدرن است. اوصافي که براي اين ندا بيان شده هرگونه احتمال ديگري غير از صريح آنچه را در روايت آمده منتفي ميسازد؛ به خصوص اينکه اولاً همه آن را همزمان ميشوند، ندا از آسمان است و حتي افراد خسبيده با اين صدا از خواب بيدار ميشوند. لازمه قبول آن تأويل چنين است که ما حالتي را تصور کنيم که برنامهاي به طور زنده و به مستمر از آسمان و همزمان در تمام نقاط عالم و به زبانهاي مختلف پخش شوند و گيرندههايي در جاي جاي عالم وجود داشته باشد که ثانيه ثانيه اين برنامه را با صداي رسا و کيفيتي عالي دريافت کند. مجموعه اين تصورات به نظر ميآيد جز خيالي بيش نيست.
بعدازظهر يا شامگاهان همان روز ابليس بانگ برمي آورد که حق با عثمان است.18 فرض پخش رسانهاي اين بانگ منتفي نيست؛ زيرا نه حقانيتي دارد و نه اوصافي به مانند نداي جبرييل امين براي آن برشمرده شده است.
نکته مهم درباره اين دو بانگ آسماني اين است که به طور طبيعي بايد تفاوت ميان دو جريان شناخته شده باشد: جريان شيعي به رهبري فرزند اميرالمومنين(ع) و جريان عثماني که در دو نداي حضرت جبرييل(ع) و ابليس لعين مردم بدانها دعوت ميشوند. به عبارت ديگر بايد اين مطلب را حاکي از حذف يا تضعيف تمام رقباي فکري يا ديني دانست.
همان طور که در بند بعد خواهيم ديد امام عصر(ع) در اين مقطع ظهور محدودي براي افراد معدودي خواهند داشت که نتيجه اقدامات ايشان اعزام نفس زکيه به مکه است.
4. آغاز دعوت: شهادت نفس زکيه تا عاشورا
پس از وقوع مجموعه همه حوادثي كه تا به حال از آنها ياد كرديم شعاعهاي نوراني آن خورشيد تابان بيش از پيش نمايان گشته و حضرت مهدي(ع) فرستادهاي از جانب خويش به مكه اعزام ميكنند كه علاوه بر روشن شدن اوضاع و كسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارك را فراهم كند. جوانمردي هاشمي (محمد بن الحسن كه همان نفس زكيه است)، در بيست و پنجم ماه ذيالحجة پس از قيام خويش وارد مسجدالحرام شده و بين ركن و مقام ايستاده و نامهاي شفاهي از ناحيه حضرت را براي مردم مكه قرائت ميكند كه در اين نامه خبري از توهين و بياحترامي و تهديد نيست و ضمن آن حضرت از مردم مكه طلب ياري و نصرت ميكنند. بقاياي نظام منحوس حاكم در حجاز جرمي شنيع مرتكب شده و وي را در حالي كه بين ركن و مقام ايستاده، شهيد ميكنند كه اين جرم عاقبت آنها را مشخص ميكند و معلوم ميسازد كه حضرت 15 روز بعد19 كه بناست ظهور شريفشان رخ بدهد، بايد با آنها چگونه رفتار بكنند.چنين فاجعه دردناكي در مدينه بر سر پسر عموي نفس زكيه - كه نام خودش محمد و نام خواهر (دوقلويش) فاطمه است - ميآيد و هر دو را بر سر در مسجدالنبي(ص) اعدام ميكنند.
ابو بصير هم از امام باقر(ع) ضمن حديثي بلند روايت كرده است:«حضرت مهدي(ع) به ياران خويش ميفرمايند:اي قوم (همراهان) اهالي مكه مرا نميخواهند ولي براي آنكه حجت بر آنها تمام شود و خود هم به وظيفهام عمل كرده باشم (يكي از شما را) به سوي آنها ميفرستم. سپس يكي از يارانشان را خوانده و به او ميفرمايند: به سوي اهل مكه برو و بگو:اي اهالي مكه من فرستاده فلاني (حضرت مهدي(ع)) هستم و او براي شما چنين پيغام فرستاده كه ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتيم. ما نوادگان حضرت محمد(ص) و سلاله پيامبران هستيم به ما ظلم شده وآزار رساندهاند و ما را سركوب كردهاند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پيامبر(ص) گرفتهاند. از شما طلب ياري ميكنيم پس ياريمان كنيد. وقتي اين جوانمرد اين پيام را رساند به سوي او ميآيند و مابين ركن و مقام او را كه نفس زكيه است ميكشند.»20
5. ظهور اکبر: عاشورا
ظهور امام عصر(ع) به تصريح آنچه در روايات آمده مصادف با روز عاشورا و بنابر مشهور جمعه يا به تعبير برخي روايات شنبه21 خواهد بود.22 ياران امام عصر(ع) دستهاي شبانه و دستهاي بامدادان با سوار شدن بر ابرها يا طي الارض خود را به امام(ع) ميرسانند.23 بر گفته شده از: